بهائیت؛ فرقه ضاله با رویکرد سیاسی ساخت دست استعمار
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۳۸۶۵۸
به گزارش ایرنا، علی محمد شیرازی تاجر پیشه که به تدریج ادعای جانشینی امام زمان و سپس خود امام عصر و در نهایت مدعی پیامبری شد، از بی بصیرتی، نبود شناخت کامل از اسلام اصیل و ناب و سادگی عده ای از مردم در اقصی نقاط ایران استفاده و پیروانی را گرد خود جمع کرد.
پس از تیرباران باب، پیروان او بهائیت را به عنوان دین خود معرفی و با حمایت های کشورهای غربی به خصوص انگلیس، رژیم اسرائیل و در نهایت آمریکا فعالیت های گسترده تبلیغی را در ایران و سایر کشورهای اسلامی آغاز کرده و تا امروز نیز همین روند در بلاد مسلمان تداوم داشته و بلکه تقویت نیز می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینکه بهائیت در حال حاضر به فعالیت های دین ستیزانه خود ادامه می دهد یا اینکه این تشکیلات مخوف که در آن پیروان هیچ اختیاری از خود ندارند، در حقیقت با کارکردی سیاسی در کشورهای اسلامی فعال است، یکی از مباحث مهم در آسیب شناسی از بهائیت است.
تعدادی از صاحب نظران و کارشناسان حوزه های علمیه و علوم فرق اسلامی بر این اصل اعتقاد دارند که بهائیت نه به عنوان یک آیین که در اصل با رویکرد یک حزب سیاسی عمل می کند.
دانشگاه پیام نور آذربایجان شرقی به مناسبت تقارن تیرماه با سالروز تیرباران علی محمد شیرازی همایشی با عنوان " بهائیت، بازیچه استعمار" با حضور استادان، کارشناسان و صاحب نظران ادیان و مذاهب برگزار کرد که کنکاشی علمی و عملیاتی درباره ظهور و بروز بهائیت و آشکار سازی زوایای پیدا و پنهان آن بود.
حجت الاسلام محمدتقی سیفاییمدیرکل ادیان و مذاهب سازمان تبلیغات اسلامی و مدرس دورههای شناخت جهان اسلام با بیان اینکه فرق به طور عمده توسط طاغوت های زمان طی ۲۰۰ سال اخیر ساخته شده اند، گفت: البته این فرق در زمان های مختلف با اهداف گوناگون همچون سرگرمی مردم جامعه، نهادینه کردن تفکر مورد دلخواه طاغوت ها و اهداف استعماری ممالک اسلامی به وجود آمده اند.
حجت الاسلام محمدتقی سیفایی بر حزب سیاسی بودن بهائیت تاکید و اظهار کرد: بدون تردید با توجه به سابقه تاریخی و نوع رفتارها و عملکردهای این فرقه که توسط ایادی استکبار و به طور مستقیم با حمایت های مالی و معنوی انگلیس، امریکا و اسرائیل پشتیبانی می شود، نه به عنوان تنها یک فرقه که در اصل با اساس حزب سیاسی عمل می کند و در این خصوص نباید کوچکترین تردیدی داشت.
وی عرفان های نوظهور را ساخته و پرداخته غربی ها برای ضربه زدن به وحدت و انسجام مسلمانان دانست و ادامه داد: با توجه به اینکه در کشورهای غربی تعارشات مختلف پدیدار شده است، آنها قصد دارند با بنیانگذاری فرقه های مختلف ضمن اینکه از فروپاشی اجتماعی خود جلوگیری می کنند، در فرصت های مغتضی ضرباتی نیز به مسلمانان وارد کنند.
سیفایی یکی از پرچمداران مقابله با بهائیت را انجمن حجتیه دانست که در آذربایجان و تبریز بسیار فعال هم بود، اما به علت برخی کج فهمی ها و عدم شناخت درست از اسلام اصیل، خود این انجمن نیز تبدیل به فرقه شد که در برابر اسلام ایستاد.
وی افزود: بر همین اساس نوع و نحوه برخورد با فرقه های ضاله از جمله بهائیت مستلزم بهره مندی از دانش و علم شناخت ادیان و در عین حال بازشناخت دقیق از این فرقه هاست چون که بدون چنین شناخت و معرفی مقابله درست و منطق با آنها ممکن نخواهد شد.
سیفایی خاطرنشان کرد: باید بسیار دقت و توجه داشت که نوع مواجهه با فرقه های ضاله، خود منجر به شکست یا در پاره ای موارد به نفع فرقه ها ختم نشود.
وی از وجود انواع فرق در کشور و آذربایجان شرقی خبر داد و با طرح این پرسش که آیا با این عرفان ها و فرقه ها برخورد شده است؟ گفت: نظام اسلامی مشکلی در این زمینه ندارد و از جانب آنها تهدیدی متوجه کشور نیست، اما به علت خاستگاه استکباری و استعماری بهائیت، برخورد با آنها لازم و ضروری است و اگر مقابله نشود دشمنان به شدت سوء استفاده خواهند کرد.
سیفایی با اشاره به سخنان امام خمینی (ره) درباره بهائی ها، از اینکه ایشان آنها را کثیف و کافر دانسته است، دارای مفاهیم عمیق فقهی دانست و گفت: امام راحل به طور آشکار بهائیت را ابزار دست استکبار می داند که با اهداف ضددینی برای ضربه زدن به نظام اسلامی فعالیت می کند.
وی بهائیت را طرح ویژه استکبار علیه اسلام ناب محمدی (ص) دانست و ادامه داد: اینکه با دستگیری چند نفر بهائی در ایران، مقامات بلندپایه آمریکایی وارد عمل شده و برای آزادی آنها تلاش می کنند، گویای بسیاری از واقعیات است و نشان می دهد آنها نیروی انسانی استکبار هستند.
سیفایی مظلوم نمایی را یکی از شگردهای مهم بهائی ها در ایران و جهان توصیف و اضافه کرد: این مظلوم نمایی خطرش بسیار وسیع تر از سایر اقدامات آنهاست، در حالی که بر اساس اسناد و مدارک تاریخی متقن این فرقه یکی از خشن ترین ها در نوع خود است.
وی یادآور شد: امروز بهائیت دیگر یک فرقه یا جریانی با یکسری اصول اعتقادی و اخلاقی نیست، بلکه آنها برای استحاله امت اسلامی و ایجاد تفرقه بین تشیع کمر همت بسته اند.
حجت الاسلام علیرضا روزبهانیمدیر کارگروه بهائی پژوهی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم نیز در این مراسم یکی از ویژگی های بارز و مهم بهائیت را خشونت طلبی و اقدامات تروریستی آنها برشمرد و گفت: با بررسی آرا و عقاید سیدمحمدعلی شیرازی و سایر رهبران این فرقه ضاله، به خوبی آشکار می شود که آنها برای دست یابی به مقاصد خود به دنبال هر نوع و نحوه خشونت بوده اند.
حجت الاسلام علیرضا روزبهانی بهائیت را فرقه ای ننگین خطاب کرد که در آن هیچ اعتقاد قلبی و صوری به مبانی و اصول اسلام اصیل وجود ندارد و بر همین اساس همواره از سوی علما و مراجع تقلید مورد سرزنش قرار گرفته و حکم ارتداد بر آنها صادر شده است.
وی کارکردی فراتر از فرقه مذهبی را از خصوصیات مهم بهائیت برشمرد و اظهار کرد: بر همین اساس بیشتر فعالیت های آنها بیش از مسایل دینی و اعتقادی، بیشتر جنبه و رویکرد حزب سیاسی دارد که بر همین مبنا در دست گرفتن حکومت ها را هدف خود قرار دادند.
روزبهانی تشکیل حکومت به هر قیمت و روش را از مبانی اعتقادی بهائیت اعلام و اضافه کرد: در یک روستا، بهائی ها برای اینکه مردم را وادار به پیوستن به خود کنند تعداد ۱۳۰ نفر را به کام مرگ کشاندند که نشان دهنده قصاوت و روحیه تروریستی آنها دارد.
روزبهانی خراب کردن خانه های کسانی که حاضر نیستند به بهائیت بپیوندند و سوزاندن کتاب ها و کشتن هر کسی که جلوی آنها مقاومت کنند از جمله مبانی فکری و اعتقادی رهبران و پیروان باب اعلام کرد که برای جوامع بشری بسیار خطرناک است.
وی دور نگه داشتن علی محمد شیرازی از دسترس مردم را یکی از خطاهای مهم زمامداران دوره قاجار دانست و یادآور شد: همین موضوع باعث شد تهیدستی و تهی مغزی وی برای بسیاری از مردم ایران و سایر بلاد اسلامی پنهان بماند که همین موضوع باعث افزایش پیروان او شد.
روزبهانی به ماجرای اعدام و تیرباران علی محمد شیرازی به سال ۱۲۶۵ هجری قمری در تبریز اشاره کرد و افزود: ماجرای این روز بسیار مهم تاریخی در ایران بسیار وسیع است که باید در مجال دیگری به ان پرداخته شود، اما تصویرنگاری صحنه قتل او توسط کنسولگری روسیه و ارسال سریع آن به مسکو نشان می دهد که این روز به چه میزان برای روس ها اهمیت داشت.
سالن همایش های دانشگاه پیام نور تبریز میزبان همایش بهائیت، بازیچه استعماردبیر همایش بهائیت، بازیچه استعمار نیز با بیان اینکه عدم معرفت کامل به اسلام اصیل چالش اصلی در رابطه با بدعت های دینی و عفان های نوظهور راست، گفت: بی توجهی به این اصل مهم و اساسی موجب تشدید اختلافات دینی و مذهبی در جهان اسلام می شود.
طاهری حادثه نهضت عاشورا را نمود و نماد عینی مقاومت در برابر بدعت های روزگار علیه اسلام اصیل دانست و ادامه داد: باید توجه داشت که فرقه گرایی با هدف تضعیف اسلام از سوی نظام استکبار و استعمار برای ملل اسلامی تدارک دیده شده است.
وی داعش را چهره آشکار و واضح جریان فرقه ای در اسلام معرفی و اظهار کرد: همه جهان دیدند که این فرقه گراها چگونه با نام اسلام و ذکر خدا سر مسلمانان را بریدند و به معنی واقعی کلمه افراط و تفریط در دین به منصه ظهور رسید.
طاهری با انتقاد از کم توجهی نسبت به معرفت شناختی از اسلام ناب، از اینکه در ایام محرم هر سال تعدادی از افراد جامعه بیش از مسایل معرفتی به دنبال مداحی و ایجاد سر و صدا هستند، ابراز تاسف کرد.
استانها آذربایجان شرقی ۰ نفر میر یحیی مرتضایی مهینی برچسبها تبریز آذربایجان شرقی بهائیت همایشمنبع: ایرنا
کلیدواژه: تبریز آذربایجان شرقی بهائیت همایش تبریز آذربایجان شرقی بهائیت همایش علی محمد شیرازی آذربایجان شرقی حجت الاسلام اسلام اصیل حزب سیاسی فرقه ها بر همین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۳۸۶۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله گازانبری امارت به تعهدات آبی با ایران ؛ همسایهآزاری تمامی ندارد
به گزارش همشهری آنلاین، روزنامه فرهیختگان نوشت: روز یکشنبه ۹ اردیبهشتماه در گزارشی با عنوان «تفاوتی بین استراتژی امارت با دوران غنی نیست» به موضوع عدم پرداخت و رهاسازی کامل حقابه سیستان توسط طالبان حتی در این روزهای پربارش پرداختیم. این در حالی است که علیرغم تمام هشدارها درباره وضعیت وخیم آبی در جنوب شرق ایران که ناشی از مسدود بودن راههای آبی به این قسمت است، همسایه شرقی همچنان در حال انجام پروژههای آبی روی رودخانههاست. به همین منظور عملیات تکمیل پروژه سد «پاشدان»، از سدهای بزرگ افغانستان در مرز با ایران و در مسیر هریرود، با حضور ملا عبدالغنی برادر، معاون نخستوزیرو عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان در هرات آغاز شده است. کارشناسان حوزه هیدروپلیتیک معتقدند که با ساخت و بهرهبرداری از این سد در بالادست هریرود، تنش آبی در ایران و ترکمنستان تشدید خواهد شد. در همین رابطه با محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
ردپای هندوستان در هریرودبا توجه به اینکه مناقشه رودخانه فرامرزی هریرود با تکمیل سدهای و کانالها در بالادست افغانستان وارد فاز جدیدی خواهد شد، این مناقشه و بهخصوص سرمایهگذاری هندوستان در حوضه هریرود و پروژههای آتی شان مورد توجه خواهد بود. محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران و عضو هیات اندیشهورز هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب بنیاد نخبگان کشور درباره این مناقشه گفت: «بهطور کلی شاید بشود سرمایهگذاری هند در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان را در میراث استعمار جستوجو کرد؛ وقتی تاریخ هند بهخصوص یک قرن اخیر را مرور میکنید تا سال ۱۹۴۷ مستعمره بریتانیا بود و بعد با هند چندپاره مواجه شدیم که به کشور هند و پاکستان و بعدها پاکستان شرقی (بنگلادش) تقسیم و سبب مناقشات متعددی همانند مناقشه حلنشده کشمیر میشود. از همین رو با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان که در مهار آب فرامرزش دارد باعث شد این کشور بهجدیت سراغ سرمایهگذاری روی مهار این منبع برود و عملا بتواند از طریق افغانستان برای خودش اهرمهای فشار ایجاد کند. به هر حال افغانستان بخشی از ظهور و تداوم دیپلماسی آبی و عوامل سیاسی-اجتماعی در این منطقه را در سیاستهای هیدروپلتیکی که با توجه به موقعیت بالادستی که در چهار حوضهاش دارد میتواند پیش ببرد.
البته موضوع فقط مربوط به ایران نیست؛ رودخانه فرامرزی کابل که در نزدیکی آتوک در پاکستان به رود سند منتهی میشود، خودش پتانسیل مناقشه آبی عظیمی را دارد. جالب است که همین مناقشه هم شاید به تعیین مرز استعماری خط ریورند ۱۸۹۳ برگردد که بریتانیا برای در امان ماندن هند شرقی از نفوذ شوروی به قبایل پشتون خودمختاری داد، حتی ردپای بریتانیا در مناقشه هیرمند بهوضوح قابل مشاهده است. جایی که مرز سیستان درونی و بیرونی را گلداسمیت بریتانیایی تعیین میکند و خاوریترین دلتای رودخانه هیرمند را بهعنوان مرز بین دو کشور قرار میدهد. گذشته از ردپای ناخجسته استعمار؛ هند با تقریبا دو میلیارد دلار پنجمین کشوری است که بیشترین سرمایهگذاری را در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان انجام داده؛ از بورسیه تحصیلی بگیرید تا استخراج معادن و... . اما در زمینه پروژههای آتی، نمیخواهم به این موضوع ورود کنم که امارت اسلامی بهجدیت دنبال این است که با مهندسی اجتماعی تحت پروژههایی همچون «قوشتپه»، مهاجران اخراجی پاکستان را در «آمودریا» که منابع دستنخورده عظیم انرژی را دارد بارگذاری کند، فقط میخواهم از یک پروژه دیگر تحت عنوان TAPI بگویم که به دلایل ناامنی در افغانستان به تعویق افتاده بود. درباره اهمیت این پروژه همین کافی است که بوش زمان حمله به افغانستان میگوید تکمیل استراتژی جنگ ما تکمیل پروژه تاپی است که قرار است گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال بدهد و هدفش تامین سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به جنوب آسیاست.
همین چندروز قبل آقای«آمانوف»، رئیس اجراییه شرکت خط گاز تاپی، در مجمع سرمایهگذاری انرژی ترکمنستان در پاریس اعلام کرد که ترکمنستان به تکمیل بخش خود از پروژه لوله گاز تاپی متعهد است. ضمنا این نگرانی هم وجود دارد که این لوله گاز جایگزین مسیر طرح خط لوله گاز صلح بین ایران و پاکستان و هند هم باشد، یعنی عملا علاوهبر اینکه منابع آب را مهار میکند بهجد دنبال این است که وابستگیاش را به منبع انرژی ما کم کند. به نظرم پرواضح است که به سرانجام رساندن این پروژهها موقعیت ویژهتری در مذاکرات به طرف افغانستانی میدهد.
ماجرای ابرپروژه سد سلما در بالادست رودخانه هریرود
این پژوهشگر درباره ابر پروژه سد سلما که کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد گفت: کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا، پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد ولی به دلیل ناآرامیهای داخلی فراز و فرودهایی داشت تا نهایتا در دوران رئیسجمهور غنی در ۱۳۹۵ با ظرفیتی حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب و با حمایت مالی ۳۰۰ میلیونی هند به بهرهبرداری رسید. جالب است که نخستوزیر، آقای مودی قبل از افتتاحیه بند سلما به ایران میآید و توافقنامه چابهار را امضا میکند و هنوز بعد از سالها خلف وعده کار واقعی انجام نشده است. همچنین در مراسم افتتاحیه سد سلما میگوید: «این پروژه راه صلح برای همگان را انتخاب کردم.»
شاید کسی با این نکته موافق نباشد و نگاهم به مناقشات بین کشورها کمی رئالیستی است، اما به این روند باید دقت کرد. استعمار کهن روزگاری هند را با ابزار زور و حمله نظامی تسخیر کرد و امروز فقط شیوه استعمار متفاوت شده و با مصادره واژه صلح و استخدام مجریان، همان شیوه قبلی را در کشورهای دیگر دنبال میکند. واقعیت این است که سایه استعمار همچنان هم بر سر مسائل و رفتارهای دولتها حاکم است و اصطلاحا «استعمار پوست انداخته» و حال «استعمار نوین» به شیوهای دیگر به دنبال تسلط و نادیدهگرفتن حق ملتهاست.
در عصر حاضر اگر کمی حواسمان جمع باشد متوجه میشویم که استعمار فرانو چطور بر باور و منش ملتها و هویتشان بهطور نامحسوس و بدون اینکه خود استعمارگران یا حتی مجریان بومی حضور مرئی داشته باشند چنگ میزند تا مناقشات آبی و غیرآبی را تشدید کند. شاید اهمیت دیپلماسی عمومی در مناقشه آبی مثل مناقشه هیرمند و هریرود در گذر زمان با تکمیل کانال و بندهای انحرافی و وابسته کردن جامعه محلی بالادست به این منبع حیاتی روشنتر شود؛ در زمانی که عملا ماهیت مناقشه از دولت-دولت به دولت-مردم شیفت پیدا کرد.
واقعا نمیخواهم شرایط را اورژانسی نشان بدهم. چون اولین کاری که در این شرایط میکنیم تراشیدن پروژه اورژانسی با پول بیتالمال است. در واقع میخواهم توجه کنیم که در آستانه حذفشدگی قرار داریم و مورد هجمه استعمار آبی هستیم و امروز هیچ چیزی مثل عنصر زمان مهم نیست.
مناقشه آبی میان دو کشور، قدمتی به تاریخ افغانستان دارد و در سالهای اخیر به بحرانی جدی تبدیل شده. جلالی درباره رهیافت برونرفت از این شرایط تضاد منافع گفت: «نگرانی عمیق این است که کشورهای دیگر در نتیجه پرداختن صحیح به شکستهای دیپلماسی آبیشان در گذشته و بازتعریف نحوه همکاری درمورد مسائل آبهای فرامرزی، راهی برای آینده دیپلماسی آبیشان ترسیم کردهاند و سوال این است که آیا ما به این درک رسیدهایم که اگر بگوییم «در دیپلماسی آب چندان موفق نبودهایم» متهم به تحریف واقعیت نشویم؟ البته موافقم که فضا آنچنان هم تاریک نبوده و نیست؛ اما اگر بپذیریم حقابه تاریخی معاهده هیرمند در صد و اندی سال و در طول تاریخ روابط بین دو کشور ایران و افغانستان تقلیل پیدا کرد تا نهایتا به ۱۶ درصد رسید یا طی دوران تکمیل سد انحرافی کمالخان، که هرچند تلاشهایی شد و حتی اخیرا دکتر ظریف هم در مصاحبهشان اذعان داشتند که با علم به اینکه سد انحرافی کمالخان برای منحرف کردن سیلاب است و حقیقتا هم همین است، وارد گفتوگو شدند، اما بلاخره باید بپذیریم که علیرغم تلاشهای دستگاه دیپلماسی، نتوانستیم احداث این بند را به تعویق بیندازیم و سد انحرافی کمالخان تکمیل شد.
سوال اساسی این است که مصر چگونه در مناقشه رود نیل با اتیوپی و سودان توانست سالها احداث سد رنسانس (النهضه) را به تعویق بیندازد؟ از چه ابزارهایی استفاده کرد؟ از سد کمالخان که گذشت اما قرار است برای سد بخشآباد روی سرشاخه فراهرود در آینده چه اتفاقی بیفتد؟ چه ابزارهایی برای به تعویق افتادن احداث سد بخشآباد -که میخی است بر تابوت کمارفته سیستان- داریم؟ نکته اساسی این است که حتی افغانستان با اندوخته تجاربش فارغ از اینکه چه دولتی و حکومتی مستقر باشد مشخص کرده راهبرد هیدروپلیتیکیاش در مواجهه با مناقشات با همسایگانش چیست. اما ما با توجه به وضعیت هیدروپلیتیکی خاصی که داریم و در جایی بالادستی، در جایی میاندست و در جایی پاییندست هستیم و تک تک این رودخانههای فرامرزی چالشها و بازیگران متعدد خودش را دارد، چه راهبرد هیدروپلیتیکی و ابزار قدرتی داریم؟ مثلا روی هم همین رودخانه هریرود در قسمت پاییندست با ترکمنستان چالش جدی بازسازی کانال «قرهقوم» را داریم یا راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی را داریم.
در قسمت بالادست با طرف افغانستانی با توسعه یکجانبه سد و کانالهایش بدون توجه به آب مورد نیاز پایین دست مواجهیم و حتی هیچ توافقنامهای روی این رودخانه فرامرزی با افغانستان نداریم. ما هنوز مشخص نکردهایم چه دکترین هیدروپلیتیکی خاصی برای این حوضههای فرامرزی داریم. همچنین اخیرا در لحظات آخر بعد از سالها گزارش کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه با تصویب بند الحاقی ۱ ماده ۳۹ موافقت کرد که «نقشه راه دیپلماسی آب در چهارچوب دیپلماسی کلان کشور» تهیه شود؛ ضمن اینکه آیا این هم سندی است که قرار است به بایگانی برود یا سندی است که درنهایت قرار است یک دکترین برا حوضههایی با چالشها و بازیگران متعدد تجویز کنیم؟ در دکترین ما نسبت دیپلماسی انرژی ما با مناسبات و تعاملات هیدروپلیتیکی آبهای فرامرزی قراره دیده میشود؟ فرهنگ چطور؟ ترانزیت چطور؟ چابهاری که کانون رقابت هند و چین است؟ آیا با هند ادامه بدهیم که ۸ سال بدعهدی مکرر کرده آنهم با ۸۵ میلیوندلار؛ در چنین پروژه راهبردی، نمیبایست چند میلیارد دلار قرارداد باشد؟ اینها فقط سوال است.
این پژوهشگر درباره میزان حقابهای که اینروزها رهاسازی شده گفت: «اجازه بدهید این نکته را هم یادآوری کنم؛ ما هم حقیقتا خوشحالیم از اینکه اندک آبی از حقابه ایران را دریافت کردیم ولیکن اینکه در تریبون رسمی یک نهاد رسمی اعلام میکنیم تا این لحظه اینقدر از حقابه هیرمند رهاسازی شد، این ابزار قدرت است؟ این دیپلماسی عمومی است؟ واقعا هم شاید توقع داشتند ما حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا در جام جهانی ۱۹۹۸ را تجربه کنیم!
وقتی ابزارهای قدرت مصر در تعویق احداث سد رنسانس را بررسی میکنید که چه کرد، یکی از ابزارهای بسیار مهمش همین بهکارگیری صحیح از دیپلماسی عمومی بوده است. ولی ما از این ظرفیت کمنظیر دیپلماسی عمومی بهدرستی استفاده نمیکنیم.
شاید زمانی سازش مبتنیبر مذاکره «برد-برد» حداقل در سطح فکری ایده جذابی بوده تا به یک نتیجه دوجانبه سودمند برسیم؛ اما واقعیت جهان امروز حقیقتا متفاوت شده است. کشورها اصولا حاضر نیستند در مذاکراتشان سهم برابر یا کمتری از طرف مقابل برای ملتهایشان بگیرند. ما باید تجدید نظری در رویکردهایمان در مذاکرات داشته باشیم و باید به این بیندیشم که چطور در مذاکرات میتوانیم یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خودمان و خوب برای دیگری ایجاد کنیم.
منحیثالمجموع فکر میکنم فیصله دادن به اثرات هیدروهژمونی در حوضه آبریز بینالمللی هریرود که بین چند کشور مشترک است و علیالخصوصانگیزه کشور بالادستی مثل حکومت امارات اسلامی که حاکمیت مطلق سرزمینی و توسعه یکطرفه رودخانهها را بدون توجه به پیامدهای آن در کشورهای پایین دست در پیش گرفته، حقیقتا مسیری صعبالعبور است؛ بهویژه اینکه روشن است سیاستهای دولت نوپای طالبان در راستای توسعه زیرساختهای آبی و ساخت سد و تکمیل کانالها به درهمتنیدگی این مناقشه خواهد افزود.
از طرفی دیگر این را هم در نظر داشته باشید که تقریبا جهان در حال تجربه سومین انتقال قدرت است. هرچند ایران همیشه در چنین بزنگاههایی در طول تاریخ تحت فشار بوده است؛ اما بخشی کوچکی از رهیافت را شاید در پاسخ به این سوال بشود جستوجو کرد که راهبرد کلان ما در این شرایط گذار نظام بینالملل که مشخصه اصلی آن بازتوزیع قدرت، ثروت و بازنویسی قواعد بینالمللی است، آیا این است که باید در تنهایی استراتژیک به سر ببریم یا با توجه به اینکه انزواگرایی، انفعال و عدم تعامل نه با ژئوپلتیک ایران سازگار است، نه با فرهنگ سنتی ایران، از طریق چندجانبهگرایی و ائتلافسازی مبتنیبر همکاری راهبردی به استقبال این جهان پساقطبی برویم؟ و حالا در سطوح پایینتر، چطور این کلان راهبردمان، قرار است توسعه پایدار و امنیت آبی را برای ما به ارمغان بیاورد تا دچار خفگی هژمونی نشویم؟! و چطور میشود به یک بازتوزیع مجدد قدرت بین بازیگران درگیر این مناقشه آبی دست بزنیم تا در این حوضه آبریز فرامرزی فضاها را دوباره پیکربندی و تفسیر کنیم. حقیقتا نمیدانم که آیا روزگاری میرسد که بتوانیم موقعیتی را با ابزارهای قدرتمان ایجاد کنیم که در مذاکرات آبیمان یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خود و خوب برای دیگری ایجاد کنیم یا خیر. امیدوارم.
خبرهای روزنامه فرهیختگانبیشتر بخوانید
کد خبر 849237 منبع: فرهیختگان برچسبها ایران و افغانستان استان سیستان و بلوچستان خبر ویژه افغانستان طالبان افغانستان